معنی گل های گرمسیری

لغت نامه دهخدا

گرمسیری

گرمسیری. [گ َ] (ص نسبی) منسوب به گرمسیر:
اگر چه جای باشد گرمسیری
نشاید کرد باسرما دلیری.
نظامی.
گرمسیری ز خشکساری بوم
کرده باد شمال را بسموم.
نظامی.

فرهنگ فارسی هوشیار

گرمسیری

(صفت) منسوب به گرمسیر: اگر چه جای باشد گرمسیری نشاید کرد با سرما دلیری. (نظامی)

واژه پیشنهادی

کارگردان سریال گل های گرمسیری

محمد مهدی عسگرپور


از میوه های گرمسیری

نارگیل

انبه

خرما

آووکادو

پاپایا

فارسی به عربی

گرمسیری

استوائی، مدار

فارسی به آلمانی

گرمسیری

Tropisch, Tropisch, Wendekreis (m)

معادل ابجد

گل های گرمسیری

606

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری